اما در این میان داستان نکته ای بود که برای من بسیار جای تعجب داشت. من حالم خوب بود و اصلا ناراحت نبودم!
برای خودم خیلی عجیب بود، با
گذشت تا ۳ ماه پیش در رویدادی شرکت کردم. آنجا بحث کشیده شد به خصوصیاتی که باید CEO یک مجموعه داشته باشد. می گفت CEO یک مجموعه باید از خصوصیات زیر برخوردار باشد:
من اصلا به درست بودن تمام موارد بالا کاری ندارم (چون فرصت نکرده ام در موردش تحقیق و مطالعه کنم) اما در مورد آخر، باید اقرار کنم من این خصوصیت را دارم و تا قبل از این رویداد اصلا به این اندازه به آن دقت نکرده بودم. نمی دانم اسم درستش چیست؟ اما اخلاقی دارم که وقتی مشکلات و چالش ها بیشتر می شود، وقتی که می بینم همه درمانده و به حالت استیصال درآمده اند بیشتر حل ان مسئله برایم لذت بخش می شود و تمایل حل من به آن افزایش پیدا می کند.
در کسب و کار هم وقتی که می بینم مشکلات خیلی زیاد شده اند و رقبا سرعت گرفته اند، من جَری تر (نمی دانم لفظ دقیق و درستش چیست) می شوم.
پس حرفی که به مشکلات، چالش ها، تعت و درگیری ها می زنم این هست: بده بیاد
این داستان: معرفی “خدمت از ما”
داشته ,مشکلات ,یک ,اند ,اصلا ,داستان ,داشته باشد ,به آن ,فکر می ,می کردم ,اما در
درباره این سایت